در اینجا داستانی برای ضربالمثل ازدواج اول است و انتخاب شوهر دوم آورده شده است.
در یک شهر بزرگ، دختری به نام سارا زندگی میکرد که بسیار زیبا و جذاب بود. سارا همیشه در میان دوستان و خانوادهاش محبوب بود و همه او را تحسین میکردند. یک روز، مردی به نام امیر به سارا پیشنهاد ازدواج داد و او با شوق و شور فراوان این پیشنهاد را پذیرفت.
مراسم عقد و عروسی با شکوه و بزرگی برگزار شد و همه اقوام و دوستان در این جشن شرکت کردند. اما پس از مدتی، سارا متوجه شد که امیر فردی بسیار خودخواه و ناز پرورده است و با او به خوبی رفتار نمیکند. او احساس کرد که زندگی مشترکش با امیر پر از مشکلات و ناراحتیهاست.
پس از گذشت چند سال، سارا و امیر تصمیم به طلاق گرفتند و از هم جدا شدند. سارا از این تجربه درسهای زیادی گرفت و متوجه شد که برای انتخاب همسر، باید بیشتر دقت کند و فردی را انتخاب کند که با ارزشها و نیازهای او هماهنگ باشد.
پس از مدتی، سارا با مردی به نام رضا آشنا شد که بسیار مهربان و دلسوز بود. رضا با سارا به خوبی رفتار میکرد و همیشه به نیازها و خواستههای او توجه داشت. سارا با دقت و تفکر بیشتر، تصمیم گرفت که با رضا ازدواج کند و زندگی مشترک جدیدی را آغاز کند.
این داستان به ما یادآوری میکند که انتخاب همسر بسیار مهم است و باید با دقت و تفکر بیشتری انجام شود. همانطور که ضربالمثل “ازدواج اول است و انتخاب شوهر دوم” میگوید، ازدواج اول اغلب به خوبی فکر نشده است و باید از آن درس گرفت تا در انتخاب بعدی دقت بیشتری کرد.