به داستان ضربالمثل ازدواج گلی در باغچه است توجه کنید.
در یک شهر کوچک و زیبا، دو خانواده به نامهای خانوادهی عباسی و خانوادهی کریمی زندگی میکردند که از سالها پیش با هم دوست بودند و ارتباط نزدیکی داشتند. دختر خانوادهی عباسی، نامش نرگس بود و پسر خانوادهی کریمی، نامش پیمان بود. این دو جوان از کودکی با هم بزرگ شده بودند و به تدریج علاقهمند به هم شدند و تصمیم گرفتند که با هم ازدواج کنند.
مراسم عقد و عروسی با شکوه و بزرگی برگزار شد و همه اقوام و دوستان در این جشن شرکت کردند. عروس و داماد در لباسهای زیبا و مجلل حضور داشتند و همه حاضرین از زیبایی و خوشپوشی آنها خوشحال بودند. اما پس از گذشت روزها و هفتهها، زندگی مشترک واقعی آغاز شد و نرگس و پیمان با چالشها و مشکلات روزمره زندگی مشترک روبرو شدند.
نرگس و پیمان که هر دو جوان و بیتجربه بودند، گاهی اوقات با هم ناسازگاری داشتند و برخوردهای شدیدی میان آنها رخ میداد. اما با گذشت زمان، آنها یاد گرفتند که چگونه با هم سازگاری کنند و مشکلات را پشت سر بگذارند. نرگس با مهربانی و دلسوزی به پیمان کمک میکرد و او نیز با عشق و احترام به نرگس رفتار میکرد. آنها فهمیدند که ازدواج مانند گلی در باغچه است که نیاز به مراقبت و توجه دارد تا به خوبی رشد کند و شکوفا شود.
به تدریج، نرگس و پیمان با تلاش و کوشش فراوان، زندگی مشترک خود را به بهترین نحو ممکن ساختند و با هم خوشبخت و موفق شدند. آنها فهمیدند که برای موفقیت در زندگی مشترک، باید همانند باغبانی که گلهایش را با محبت و توجه مراقبت میکند، به رابطهی خود توجه داشته باشند و آن را پرورش دهند.
این داستان به ما یادآوری میکند که ازدواج مانند گلی در باغچه است که نیاز به مراقبت و توجه دارد تا به خوبی رشد کند و شکوفا شود. همانطور که ضربالمثل “ازدواج گلی در باغچه است” میگوید، باید با عشق و دلسوزی به زندگی مشترک توجه کنیم و مشکلات را پشت سر بگذاریم تا زندگی مشترکمان به بهترین نحو ممکن شکوفا شود.