در یکی از روستاهای زیبای روسیه، مردی به نام ایوان زندگی میکرد. ایوان یک ماهیگیر ماهر بود که هر روز صبح زود به برکهای در نزدیکی دهکده میرفت تا ماهی بگیرد و غذای خانوادهاش را تأمین کند. او به شدت به اهمیت تلاش و کوشش برای رسیدن به اهداف اعتقاد داشت.
یک روز، پسر جوانی به نام نیکولای که تازه به روستا آمده بود، به ایوان نزدیک شد و گفت: “ایوان، من هم میخواهم ماهیگیری یاد بگیرم. آیا میتوانم با شما به برکه بیایم و ماهیگیری یاد بگیرم؟”
ایوان با لبخندی گرم به نیکولای گفت: “البته، نیکولای. اما باید بدانی که ماهیگیری نیازمند صبر، دقت و تلاش فراوان است. بدون تلاش، حتی نمیتوان ماهی را از برکه گرفت.”
نیکولای با اشتیاق قبول کرد و هر روز صبح زود به همراه ایوان به برکه میرفت. او با دقت به حرفهای ایوان گوش میداد و تمام نکات و فنون ماهیگیری را از او یاد میگرفت. در ابتدا، نیکولای موفق نمیشد ماهیهای بزرگی بگیرد و گاهی حتی هیچ ماهی نمیگرفت. اما او ناامید نشد و با تلاش و کوشش فراوان، به تمرین ادامه داد.
پس از مدتی، نیکولای به یک ماهیگیر ماهر تبدیل شد و توانست ماهیهای بزرگی بگیرد. او فهمید که تلاش و کوشش مداوم باعث شد که به اهدافش برسد و به یک ماهیگیر حرفهای تبدیل شود.
این داستان نشان میدهد که برای رسیدن به اهداف و موفقیتها، تلاش و کوشش لازم است و بدون آن نمیتوان به هیچ دستاوردی رسید. همانطور که ضربالمثل “بدون تلاش، حتی نمیتوان ماهی را از برکه گرفت” میگوید، برای دستیابی به موفقیتها باید سختکوش و پرتلاش باشیم.