در اینجا داستانی برای ضربالمثل آمریکایی جوجهها را قبل از اینکه از تخم بیرون بیایند نشمار آورده شده است.
در یک مزرعهی کوچک در آمریکا، زنی به نام مری زندگی میکرد که همیشه پرانرژی و پر امید بود. مری هر بهار تعدادی تخم مرغ در جعبههای مخصوص قرار میداد و منتظر جوجه شدن آنها میماند. او همیشه در مورد تعداد جوجههایی که خواهد داشت، رویاپردازی میکرد و برنامههای بزرگی برای آنها میچید.
یک روز، مری تصمیم گرفت که تخممرغهای بیشتری بخرد و تعداد بیشتری جوجه پرورش دهد. او به بازار رفت و تخممرغهای زیادی خرید و به مزرعهاش بازگشت. با خود فکر کرد که این بار تعداد زیادی جوجه خواهد داشت و میتواند آنها را بفروشد و سود خوبی به دست آورد.
اما وقتی تخممرغها را در جعبههای مخصوص قرار داد و مدتی گذشت، متوجه شد که بسیاری از تخممرغها به جوجه تبدیل نشدهاند. تنها چند تخممرغ توانستند جوجه شوند و بقیه خراب شده بودند. مری بسیار ناامید شد و فهمید که نباید بیش از حد به تخممرغهایی که هنوز جوجه نشدهاند، امید بست.
این تجربه به مری یادآوری کرد که نباید جوجهها را قبل از اینکه از تخم بیرون بیایند، شمارش کرد. او فهمید که باید صبور باشد و منتظر نتایج واقعی بماند. این داستان نشان میدهد که نباید به چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده، بیش از حد امیدوار بود و باید صبر کنیم تا نتایج واقعی را ببینیم.