
او در دوران جوانی وارد عرصه سیاسی شد و دربار حکومتهای مختلفی را تجربه کرد؛ از مراکش و الجزایر تا غرناطه و مصر. اما تجربیات سیاسیاش، بهویژه رخدادهای ناگوار و خیانتهای درباری، او را به تأمل در علل ظهور و سقوط حکومتها سوق داد. پس از سالها خدمت به حکمرانان مختلف و تحمل حبس و تبعید، ابن خلدون به سمت مطالعه و تألیف روی آورد. او در سال ۱۳۷۵ میلادی (۷۷۶ هجری قمری) به قلعهای در الجزایر رفت و در آنجا مشهورترین اثر خود، «مقدمه» را نگاشت.
«مقدمه»، که بهعنوان بخش آغازین کتاب «تاریخ ابن خلدون» شناخته میشود، شاهکاری در تحلیل تاریخ و جوامع است. او در این کتاب نظریهای درباره چرخههای ظهور و افول تمدنها ارائه میدهد که تا امروز در علوم اجتماعی و تاریخی مورد بررسی قرار میگیرد. ابن خلدون معتقد بود که جامعهها از طریق همبستگی قبیلهای و عصبیت قدرت میگیرند، اما با رشد شهرنشینی و تجملگرایی، انسجام اجتماعی آنها کاهش مییابد و زمینهی سقوط فراهم میشود.
پس از نگارش «مقدمه»، او به مصر سفر کرد و مورد توجه سلطان مصر، الملک الظاهر برقوق، قرار گرفت. در آنجا به تدریس و منصب قضاوت مشغول شد. او در همین دوران با تیمور لنگ، فاتح مغول، دیدار کرد؛ تجربهای که مشاهداتش درباره سیاست و قدرت را غنیتر کرد.
ابن خلدون، در سالهای پایانی عمرش به پژوهش و تدریس ادامه داد و در سال ۱۴۰۶ میلادی (۸۰۸ هجری قمری) در قاهره درگذشت. میراث علمی او همچنان مورد توجه محققان است و اندیشههایش در زمینههای مختلفی همچون فلسفه تاریخ، سیاست، و اقتصاد تأثیرگذار باقی مانده است. دیدگاههای ابن خلدون درباره تعامل انسانها، نظامهای اجتماعی، و تحولات تاریخی، او را به یکی از پیشگامان علم جامعهشناسی و تاریخنگاری مدرن تبدیل کرده است.
لطفا به این جا امتیاز دهید!
امتیاز صفحه شما :