ضربالمثل “از دل برود هر آن که از دیده برفت” به این معناست که وقتی کسی یا چیزی از دید ما دور شود و دیگر با او ارتباط نداشته باشیم، به مرور زمان از یاد و خاطره ما نیز محو میشود. این ضربالمثل به اهمیت حضور و ارتباط مستمر اشاره دارد.
داستان این ضربالمثل به این صورت است:
در یکی از روستاهای زیبا و سرسبز ایران، دو دوست صمیمی به نامهای سارا و نرگس زندگی میکردند. آنها از کودکی با هم بزرگ شده بودند و همیشه در کنار هم بودند. سارا و نرگس تمام لحظات خوش و ناخوش زندگی خود را با هم تقسیم میکردند و هیچ رازی بین آنها نبود.
یک روز، پدر سارا تصمیم گرفت که به دلیل مسائل شغلی خانوادهاش را به شهر دیگری منتقل کند. سارا و نرگس بسیار ناراحت شدند، اما چارهای نداشتند جز اینکه با این تغییر کنار بیایند. آنها قول دادند که همیشه با هم در ارتباط باشند و دوستیشان را حفظ کنند.
مدتها گذشت و سارا به شهر جدیدش عادت کرد. او دوستان جدیدی پیدا کرد و مشغول زندگی جدیدش شد. در ابتدا، سارا و نرگس مرتباً به یکدیگر نامه مینوشتند و از حال هم باخبر میشدند. اما به تدریج با مشغولیتهای روزمره و زندگی جدید، ارتباطشان کمتر و کمتر شد.
یک روز، سارا به یاد خاطرات گذشتهاش با نرگس افتاد و تصمیم گرفت که به او نامهای بنویسد. اما با تعجب متوجه شد که آدرس جدید نرگس را ندارد و از آخرین نامهاش مدت زیادی گذشته است. او فهمید که با فاصله گرفتن از نرگس و قطع ارتباط، دوستی عمیقشان نیز کمرنگ شده است.
سارا با خود گفت: “از دل برود هر آن که از دیده برفت. اگر میخواهیم دوستان و عزیزانمان همیشه در دل و یادمان بمانند، باید با آنها در ارتباط باشیم و حضورشان را احساس کنیم.”
این داستان نشان میدهد که برای حفظ روابط و دوستانمان، باید همیشه در ارتباط باشیم و حضورشان را در زندگیمان حس کنیم. همانطور که ضربالمثل “از دل برود هر آن که از دیده برفت” میگوید، وقتی کسی از دیدمان دور شود، به مرور زمان از یادمان هم خواهد رفت.