نماد سایت یک داستان

در برکه‌ی ساکت، شیاطین وجود دارند

در یکی از روستاهای قدیمی روسیه، برکه‌ای آرام و ساکت وجود داشت. آب این برکه همیشه زلال و شفاف بود و هیچ جنب و جوشی در آن دیده نمی‌شد. اهالی روستا به این برکه به عنوان مکانی امن و بی‌خطر نگاه می‌کردند و گاه‌گداری به آنجا می‌رفتند تا کمی استراحت کنند و از طبیعت لذت ببرند.

در کنار این برکه، مردی جوان به نام ایوان زندگی می‌کرد. ایوان همیشه به دنبال ماهیگیری و شنا در برکه بود. او به دوستانش می‌گفت: “این برکه واقعاً آرام و بی‌خطر است. من هیچ‌وقت مشکلی در آن نداشته‌ام.”

یک روز، پیرمردی به نام میخائیل که از قدیمی‌ترین اهالی روستا بود، به ایوان گفت: “ایوان جان، به ظاهر آرام این برکه اعتماد نکن. در برکه‌ی ساکت، شیاطین وجود دارند.”

ایوان با تعجب به میخائیل نگاه کرد و پرسید: “میخائیل، چرا این حرف را می‌زنی؟ این برکه همیشه آرام و بی‌خطر به نظر می‌رسد.”

میخائیل با لبخندی تلخ پاسخ داد: “سال‌ها پیش، یک مرد جوان به نام سرگئی نیز مثل تو به این برکه اعتماد کرد. او روزی برای شنا به برکه رفت و ناگهان در آب غرق شد. بعداً فهمیدیم که در عمق این برکه، جریان‌های خطرناکی وجود دارد که کسی از آن‌ها خبر نداشت.”

ایوان با شنیدن این داستان متوجه شد که ظاهر آرام و بی‌خطر برکه نباید او را فریب دهد و تصمیم گرفت که از آن به بعد با احتیاط بیشتری به این برکه نزدیک شود.

این داستان نشان می‌دهد که افراد یا چیزهایی که ظاهراً آرام و بی‌خطر به نظر می‌رسند، ممکن است در واقع مشکلات یا خطرات پنهانی داشته باشند. همان‌طور که ضرب‌المثل “در برکه‌ی ساکت، شیاطین وجود دارند” می‌گوید، نباید به ظاهر آرام امور اعتماد کنیم و باید به عمق و حقیقت آن‌ها توجه کنیم.

خروج از نسخه موبایل