
در اینجا داستانی برای ضربالمثل چینی هرچه بکاری، همان را درو خواهی کرد آورده شده است.
در یکی از روستاهای چین، کشاورزی به نام وانگ زندگی میکرد. وانگ مردی سختکوش و صبور بود که همیشه به کارهای کشاورزی اهمیت زیادی میداد. او مزرعهای کوچک داشت که در آن محصولات مختلفی میکاشت و از طریق آنها زندگی میکرد.
یک روز، وانگ تصمیم گرفت که در مزرعهاش بذرهای جدیدی بکارد تا محصولات بیشتری برداشت کند. او با دقت و حوصله بذرهای تازه را کاشت و هر روز به مراقبت از آنها پرداخت. او اطمینان داشت که با تلاش و پشتکار، نتایج خوبی به دست خواهد آورد.
در همین حال، همسایه وانگ که مردی تنبل و بیتوجه به نام لی بود، به جای کاشت بذرهای جدید و مراقبت از مزرعهاش، تمام روز را به بیکارگذرانی و استراحت میپرداخت. او فکر میکرد که بدون تلاش و کار، میتواند به نتایج خوب دست یابد.
چند ماه گذشت و زمان برداشت محصولات فرا رسید. وانگ با شادی و خوشحالی به مزرعهاش رفت و محصولات زیادی برداشت کرد. او از نتایج تلاش و کار سخت خود بسیار خوشحال بود و فهمید که هرچه بکاری، همان را درو خواهی کرد.
در مقابل، لی با تعجب دید که مزرعهاش خالی و بدون محصول است. او فهمید که بدون تلاش و کار، نمیتواند به نتایج خوبی دست یابد و از اشتباهاتش پشیمان شد.
این داستان نشان میدهد که برای دستیابی به نتایج خوب، باید تلاش و کار کرد و هرچه بکاری، همان را درو خواهی کرد.