
به داستان ضربالمثل هرچه بکاری، همان را درو خواهی کرد توجه کنید.
در یک روستای کوچک و خوشآبوهوا، کشاورزی به نام حسن زندگی میکرد. حسن همیشه به دقت و تلاش زیاد مشغول کار بود و زمینهای کشاورزی خود را با عشق و مسئولیتپذیری کاشت و برداشت میکرد. او باور داشت که هر چه انسان بکارد، همان را درو خواهد کرد و به همین دلیل همیشه سعی میکرد بهترین بذرها و روشهای کشت را انتخاب کند.
یک روز، همسایهی حسن به نام جعفر که مردی تنبل و بیاعتنا به کارهای کشاورزی بود، به حسن نزدیک شد و از او پرسید: “حسن، چرا اینقدر وقت و انرژی صرف کشت و کار میکنی؟ من همیشه به راحتی کارهای کشاورزیام را انجام میدهم و نیازی به این همه تلاش نمیبینم.”
حسن با لبخندی پاسخ داد: “جعفر، هرچه بکاری، همان را درو خواهی کرد. من باور دارم که اگر به بهترین شکل ممکن کار کنم و بذرهای خوب بکاشم، محصولاتی با کیفیت و پربار به دست خواهم آورد.”
جعفر با بیتوجهی به سخنان حسن، به روش خودش ادامه داد و همیشه از بذرهای بیکیفیت استفاده میکرد و به کارهای کشاورزیاش اهمیت نمیداد. او به سرعت و بدون دقت کارهایش را انجام میداد و انتظار داشت که محصولات خوبی برداشت کند.
فصل برداشت رسید و حسن با خوشحالی مشاهده کرد که محصولاتش بسیار پربار و با کیفیت بودند. او توانست محصولات خود را با قیمت خوبی بفروشد و از زحماتش بهرهمند شود. اما جعفر با ناراحتی متوجه شد که محصولاتش ضعیف و بیکیفیت هستند و نمیتواند از آنها بهرهی خوبی ببرد.
این داستان به ما یادآوری میکند که هرچه بکاریم، همان را درو خواهیم کرد. تلاش و دقت در کارها نتایج خوبی به ارمغان میآورند و بیتوجهی و تنبلی به نتایج ناامیدکننده منجر میشوند. همانطور که ضربالمثل “هرچه بکاری، همان را درو خواهی کرد” میگوید، ما باید در هر کاری بهترین تلاش خود را انجام دهیم تا به نتایج مطلوب دست یابیم.