داستان ضربالمثل چینی هزار کتاب بخوان و هزار مایل سفر کن را بخوانید.
در یکی از شهرهای چین، جوانی به نام جین زندگی میکرد. جین علاقه زیادی به کتابخوانی و مطالعه داشت و همیشه در کتابخانهها و کتابفروشیها به دنبال کتابهای جدید بود. او به دانش و حکمتهای موجود در کتابها اهمیت زیادی میداد و معتقد بود که مطالعه میتواند او را به درک عمیقتری از جهان برساند.
یک روز، جین تصمیم گرفت که علاوه بر مطالعه کتابها، به سفر نیز برود و تجربههای جدید کسب کند. او به پدرش گفت: “پدر، من میخواهم هم کتاب بخوانم و هم به سفر بروم. آیا فکر میکنی این کار درست است؟”
پدر جین با لبخندی پاسخ داد: “پسرم، ضربالمثل قدیمی میگوید: هزار کتاب بخوان و هزار مایل سفر کن. دانشی که از کتابها کسب میکنی، با تجربههای زندگی واقعی کامل میشود. برای اینکه به درک کاملتری از جهان برسی، باید هم مطالعه کنی و هم سفر.”
جین با شنیدن این حرفها، تصمیم گرفت که به سفر برود و همزمان به مطالعه ادامه دهد. او با یک کولهپشتی و چند کتاب به راه افتاد و به شهرها و روستاهای مختلف سفر کرد. در طول سفرش، جین با مردم مختلف دیدار کرد، فرهنگها و سنتهای جدید را تجربه کرد و دانش و حکمتهای جدیدی را به دست آورد.
جین فهمید که مطالعه کتابها و تجربههای سفر با هم ترکیب میشوند و به او کمک میکنند تا به درک عمیقتری از جهان برسد. او به خانه بازگشت و داستانها و دانستههایش را با دیگران به اشتراک گذاشت و به آنها یاد داد که برای رسیدن به حکمت و دانش کامل، باید هم مطالعه کنند و هم تجربههای جدید کسب کنند.
این داستان نشان میدهد که برای رسیدن به حکمت و دانش کامل، باید هم مطالعه کرد و هم تجربههای جدید کسب کرد.